.

چشمهای منتظر

چشمهای منتظر به پیچ جاده

دلهره های دل پاک و ساده

پنجره باز و غروب پاییز

نم نم بارون تو خیابون خیس

یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من می کوبه

سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه

غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده

برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده

تو ذهن کوچه های اشنایی

پرشده از پایز تن از طلایی

تو نیستی و وجودم گرفته

شاخه خشک پیچک تنهایی

یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من می کوبه

سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه

غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده

برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده



نویسنده : ندا و رامین تاریخ : پنجشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۸۸
رزگــراف
درباره سایت
تصویر وبلاگ

برایتان آرزو میکنم بهترین هایی
را که هیچکس برایم آرزو نکرد.
آرشیو سایت
پیوندهای روزانه
امکانات
رزگــراف