.

منو تو آغوشت بگیر خدا میخوام بخوابم
آخه تو تنها کسی بودی که دادی جوابم
منو تو آغوشت بگیر میخوام برات بخونم
روی زمین چقدر بده میخوام پیشت بمونم
کی گفته باید بشکنم تا دستمو بگیری
خسته شدم از عمری غربت و غم و اسیری
کی گفته باید گریه ی شبامو در بیاری
تا لحظه ای وقت شریفت را واسم بگذاری
توی آغوشه تو آرامش محضه
منو با خودت ببر حتی یه لحظه
بغلم کن منو بردار ببرم دور
ببرم از این زمین سرد و ناجور
وقتی باید واسه ی رها شدن یه بی فروغ بود
واسه آرامش نسبی کلی حرفای دروغ بود
توی دنیا هر چیزی قیمتی داره حتی وجدان
اینا رو هیچ جا ندیدم نه تو انجیل نه تو قرآن
وقتی دنیا همه حرف پوچ و مفته
صدای هق هقتو پس کی شنفته
تو که میگی پیشمی تا لحظه ی مرگ
این که میگن میشکنی، رنجم میدی بگو کی گفته
توی آغوشه تو دیگه تنها نیستم
هر نفس اسیره دست غم ها نیستم
دیگه عاشقانه تر از عاشقانم
واسه موندن دیگه با بها بهانم
توی آغوشه تو از درد خبری نیست
از دروغ و حرفای زرد اثری نیست
نمیبینی کسی از هراس نونش
جلو حرف نا صواب بنده زبونش

                                           

 



نویسنده : ندا و رامین تاریخ : چهارشنبه هجدهم آذر ۱۳۸۸
رزگــراف
درباره سایت
تصویر وبلاگ

برایتان آرزو میکنم بهترین هایی
را که هیچکس برایم آرزو نکرد.
آرشیو سایت
پیوندهای روزانه
امکانات
رزگــراف